پس از بیش از دو ماه نا آرامی سیاسی گسترده و برجای ماندن بیش از صدها کشته و زخمی، با اعلام رسمی مقامات ارتش بنگلادش «شیخ حسینه» از سمت نخست وزیری استعفاء داد و تلاش ها برای تشکیل دولت موقت آغاز شده است. این در حالی است که دیروز و در پی هجوم مردم، مقر نخست وزیری به اشغال معترضان در آمده و گفته می شود حسینه به کشور همسایه هندوستان گریخته است. بدین ترتیب به نظر می رسد که باید دوران حکمرانی 15 ساله شیخ حسینه را با همه فراز و نشیب های آن پایان یافته تلقی کنیم.
از عرش به فرش !
شیخ حسینه فرزند شیخ مجیب الرحمان، رهبر جنبش ملی استقلال و بنیان گذار بنگلادش کنونی (پاکستان شرقی سابق)، نخستین بار در سال 1996 و در جریان یک انتخابات چند حزبی قدرت را به دست گرفت. اگر چه او و حزبش عوامی لیگ در دوره بعدی انتخابات از دیگر سیاستمدار زن بنگلادش، خالده ضیاء شکست خوردند، اما به لطف اقبال عمومی مردم در سال 2009 یکبار دیگر به قدرت بازگشتند. از آن زمان تا کنون شیخ حسینه در 4 دوره انتخابات متوالی پیروز اعلام شده و توانسته است کرسی نخست وزیری را به مدت 15 سال حفظ کند. در این مدت طولانی وی منشاء تحولات بزرگی به ویژه در حوزه اقتصادی بوده است. ارتقاء چشمگیر جایگاه اقتصادی بنگلادش، بهبود وضعیت معیشتی و خارج شدن تعداد قابل ملاحظه ای از مردم از فقر مطلق، سه برابر شدن در آمد سرانه و در نهایت رشد منحصر به فرد اقتصادی بنگلادش در منطقه و حتی جهان، از جمله دستاوردهایی محسوب می شد که برای شیخ حسینه و دولت او محبوبیتی خاص در نزد مردم بوجود آورد. اما چه شد که اکنون مردم از چنین دولتی رویگردان و برای برکناری آن به خیابان ریخته اند؟
بحرانی با پس زمینه های اقتصادی و سیاسی
اگر چه اعتراضات اخیر به بهانه نظام سهمیه بندی کارمندان دولت آغاز شد، اما مشخص بود که نارضایتی ها به مسائل ریشه ای و عمیق تری باز می گردد. به نظر می رسد که وضعیت اقتصادی بنگلادش که زمانی نقطه قوت دولت شیخ حسینه محسوب می شد، اکنون به پاشنه آشیل آن تبدیل شده بود. تورم 9.5 درصدی، کاهش 50 درصدی ذخایر ارزی، دوبرابر شدن بدهی های خارجی و برنامه های ریاضت اقتصادی دولت در تامین نظر بانک جهانی برای اعطای وام به این کشور؛ همگی اسباب نارضایتی مردم و به ویژه جوانانی را فراهم کرده بود که بهبود نسبی اوضاع اقتصادی در گذشته، سطح توقعات آنها را به شدت بالا برد.
اما رویکرد سیاسی و روش حکومت داری شیخ حسینه در سال های اخیر شاید بیش از بحران اقتصادی در سرنگونی او تاثیر گذار بوده است. دولت شیخ حسینه که در نتیجه یک روند دموکراتیک و در یک انتخابات آزاد و چند حزبی به قدرت رسید، در سال های اخیر و پس از مواجه با نارضایتی های فزاینده، به سمت و سوی یک نظام اقتدارگرا و کاملا سرکوب گر تغییر جهت داد. سیاست مشت آهنین در برابر مخالفان و تغییر بستر نظام سیاسی از یک دموکراسی چند حزبی به نظام تک حزبی، مهمترین رویکردهای سیاسی اخیر دولت شیخ حسینه را شکل می دادند. انتخابات سراسری دی ماه سال گذشته را می توان مصداق کاملی از این سیاست دانست. وی در مواجهه با انتقادات نسبت به عملکرد خود، بزرگترین حزب مخالف یعنی حزب ملی گرای بنگلادش را یک سازمان تروریستی خواند. نتیجه همه این اقدامات خود را در قالب تضعیف کامل پایه های مشروعیت دولت بروز داد.
پیامدهای تحولات سیاسی بنگلادش
حکومت 15 ساله دولت حسینه در بنگلادش باعث ثبات نسبی سیاسی در این کشور شده بود. حتی پیروزی بحث برانگیز وی در انتخابات سراسری اخیر برخی را امیدوار کرده بود که وی با انجام اصلاحاتی به ویژه در حوزه اقتصادی، بتواند پایه های مشروعیت دولت را تقویت کند. اما اکنون همه چیز در شرایط نامعلومی قرار گرفته است. چگونگی تشکیل دولت موقت، نقش ارتش در آینده سیاسی این کشور، درخواست های احتمالی برای مجازات عاملان سیاسی و نظامی کشتارها و آینده حزب سیاسی عوامی لیگ تنها بخشی از ملاحظات داخلی به شمار می آیند. اما در بعد خارجی تغییر دولت در داکا هم برای منطقه و هم در سطح بین المللی تبعاتی به دنبال دارد. در وهله نخست دهلی نو که رابطه خوبی با دولت حسینه داشت، در مورد پیامدهای این بحران بر روابطش با بنگلادش و از آن مهمتر تاثیرات امنیتی آن بر استان های شمال شرقی هند نگرانی جدی دارد. نزدیکی احتمالی دولت جدید بنگلاش با چین دغدغه مهم دیگر هندی ها است، همان دغدغه ای که آمریکا و اروپا را نیز وادار ساخته بود تا با دولت شیخ حسینه مدارا کرده و بسیاری از اقدامات ناقض دموکراسی و حقوق بشر وی را نادیده بگیرند.
خبرنگار: میراحمدرضا مشرف
نظر شما